در مرز میان فیزیک و فلسفه، نظریهای جسورانه در حال شکلگیری است که میتواند درک ما از آگاهی را بهکلی دگرگون کند. بر اساس این دیدگاه، ذهن انسان نهتنها محصول فعالیتهای زیستی مغز، بلکه نتیجهای از فرآیندهای کوانتومی درون سلولهای عصبی است—و شاید حتی با کل کیهان در ارتباط باشد.
نظریهای که ذهن را به جهان متصل میکند
نظریه «کاهش عینی هماهنگشده» (Orch-OR) که توسط راجر پنرز، ریاضیدان برنده نوبل، و استوارت هامروف، متخصص بیهوشی، مطرح شده، ادعا میکند که آگاهی از فروپاشی تابع موج کوانتومی در ساختارهای میکروسکوپی مغز بهوجود میآید. این ساختارها، ریزلولههای پروتئینی درون نورونها هستند که بهعنوان داربست سلولی عمل میکنند و ممکن است اطلاعات را از طریق پدیده درهمتنیدگی کوانتومی منتقل کنند—پدیدهای که در آن ذرات، حتی در فواصل بسیار دور، بهطور آنی بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
شواهد تجربی در حمایت از نظریه
اگرچه این نظریه هنوز در مرحله بررسی است، اما برخی یافتههای آزمایشگاهی از آن پشتیبانی میکنند:
- در آزمایشهایی روی موشها، تزریق داروهای تثبیتکننده ریزلولهها باعث افزایش ۶۹ ثانیهای در زمان بیهوشی شد.
- پژوهشگران دانشگاه آلبرتا موفق شدند پایداری حالتهای کوانتومی در ریزلولهها را تا ۵ نانوثانیه ثبت کنند.
- در دانشگاه فلوریدا مرکزی، انتشار مجدد فوتونها تا یک ثانیه پس از تحریک مشاهده شد—نشانهای از پایداری کوانتومی در محیطهای زیستی.
چالشها و تردیدها
با وجود جذابیت این نظریه، بسیاری از دانشمندان نسبت به آن تردید دارند:
- مغز انسان محیطی گرم و مرطوب است که معمولاً برای پدیدههای کوانتومی ناپایدار تلقی میشود.
- برخی اثرات مشاهدهشده ممکن است با فرآیندهای بیولوژیکی کلاسیک نیز قابل توضیح باشند.
- هنوز هیچ مدرک مستقیمی از نقش قطعی پدیدههای کوانتومی در شکلگیری آگاهی انسان ارائه نشده است.
اگر نظریه درست باشد، چه پیامدهایی دارد؟
در صورت اثبات این نظریه، پیامدهای آن میتواند انقلابی در علم و فلسفه ایجاد کند:
- هر لحظه از آگاهی ما ممکن است با ذراتی در دورترین نقاط کیهان درهمتنیده باشد.
- فرآیندهایی مانند فتوسنتز که از همدوسی کوانتومی بهره میبرند، میتوانند الگویی برای عملکرد مغز باشند.
- تحریک هدفمند ریزلولهها شاید راهی برای درمان اختلالات هوشیاری مانند کما یا آلزایمر فراهم کند.
آینده پژوهش: از تئوری تا فناوری
دانشمندان در حال توسعه ابزارهایی برای بررسی این فرضیه هستند. یکی از این فناوریها، اسکنرهای تراهرتز غیرتهاجمی است که میتواند:
- فعالیت ریزلولهها را از طریق جمجمه ردیابی کند.
- الگوهای الکترومغناطیسی مرتبط با هوشیاری را در خواب و بیهوشی نقشهبرداری کند.
- ارتباط میان سیگنالهای مغزی و تجربه آگاهانه را بررسی کند.

جمعبندی: ذهن، ماده و رازهای هستی
اگرچه نظریه آگاهی کوانتومی هنوز به اثبات نهایی نرسیده، اما هر سال دادههای بیشتری به نفع آن جمعآوری میشود. مایک ویست، عصبشناس دانشگاه ولزلی، میگوید: «اگر ذهن واقعاً پدیدهای کوانتومی باشد، درک ما از هوشیاری در انسانها، حیوانات و حتی بیماران در حالت کما دگرگون خواهد شد. این میتواند آغازی برای عصری تازه در شناخت انسان باشد.»