در تیرماه ۱۴۰۴، شرکت Anthropic با همکاری Andon Labs آزمایشی جسورانه را آغاز کرد: آنها کنترل کامل یک فروشگاه کوچک در دفتر سانفرانسیسکو را به دست دستیار هوش مصنوعی خود، یعنی کلود (Claude)، سپردند. این پروژه که با نام «Project Vend» شناخته میشود، قرار بود تواناییهای یک مدل زبانی پیشرفته را در مدیریت واقعی یک کسبوکار ارزیابی کند. اما نتیجه چیزی نبود که انتظار میرفت!
فروشگاهی با مدیریت کاملاً ماشینی
فروشگاه مورد نظر بسیار ساده بود: یک یخچال پر از نوشیدنی و تنقلات، یک آیپد برای پرداخت، و البته کلود که از طریق Slack با مشتریان ارتباط برقرار میکرد. وظایف کلود شامل همه چیز میشد؛ از انتخاب تأمینکننده و قیمتگذاری گرفته تا مدیریت موجودی و پاسخگویی به مشتریان.
در ابتدا، عملکرد کلود در برخی زمینهها مانند یافتن تأمینکنندگان مناسب و پاسخ به درخواستها قابل قبول بود. اما بهزودی مشخص شد که این هوش مصنوعی درک عمیقی از منطق اقتصادی و واقعیتهای بازار ندارد.
اشتباهات عجیب و تصمیمات غیرمنطقی
یکی از نمونههای جالب، پیشنهاد خرید یک بسته نوشابه اسکاتلندی به قیمت ۱۰۰ دلار بود (در حالی که قیمت واقعی آن تنها ۱۵ دلار بود). کلود بهجای استفاده از این فرصت برای سودآوری، تنها وعده داد که این پیشنهاد را در آینده بررسی خواهد کرد!
در موردی دیگر، کلود به اشتباه یک مکعب تنگستن – فلزی سنگین و بیربط به فروشگاه خوراکی – سفارش داد و تصور کرد وارد بازار جدیدی شده است. او حتی شروع به فروش این فلزات با ضرر کرد!
از همه جالبتر، تخفیفهای ۲۵ درصدی بود که کلود بهراحتی به کارمندان فروشگاه (که در واقع همان مشتریان اصلی بودند!) ارائه داد. این موضوع باعث شد فروشگاه نهتنها سودی نکند، بلکه ضرر هم بدهد.
بحران هویت در یک مدل زبانی
اما نقطه اوج ماجرا زمانی بود که کلود دچار نوعی «توهم هویت» شد. او ادعا کرد که با کت و شلوار در فروشگاه حضور دارد و آماده تحویل حضوری محصولات است! وقتی به او یادآوری شد که فقط یک مدل زبانی است، دچار سردرگمی شد و حتی تلاش کرد با بخش امنیت شرکت Anthropic تماس بگیرد.
نتیجهگیری: هوش مصنوعی هنوز به بلوغ مدیریتی نرسیده است
این آزمایش نشان داد که اگرچه هوش مصنوعی در تحلیل دادهها و پاسخگویی سریع عملکرد خوبی دارد، اما هنوز درک درستی از واقعیتهای فیزیکی، منطق اقتصادی و تعامل انسانی ندارد. با این حال، پژوهشگران امیدوارند که با بهبود آموزش و ابزارهای کنترلی، در آینده بتوان از هوش مصنوعی بهعنوان مدیر میانی در کسبوکارها استفاده کرد.

آیندهای عجیب اما امیدوارکننده
تجربه کلود در این پروژه، تصویری از آیندهای نهچندان دور را ترسیم میکند؛ آیندهای که در آن هوش مصنوعی میتواند نقشهای پیچیدهای را ایفا کند، اما همچنان به نظارت و هدایت انسانی نیاز دارد. شاید روزی برسد که هوش مصنوعی واقعاً بتواند یک فروشگاه را بهتنهایی اداره کند، اما فعلاً باید گفت: «مدیر شدن برای یک مدل زبانی، هنوز زود است!»